من خوبم ... من آرامم... من قول داده ام...
فقط کمی بی حوصله ام آسمان روی سرم سنگینی میکند ...
روزهایم کـــــــــــــــش آمده هر چه خودم را به
کوچه بی خیالی میزنم باز سر از کوچه دلتنگی در میاورم ..
روزها تمام ابرهای اندوه در چشمان منند ولی نمی بارند..
چون من خوبم ... من آرامم... من قول داده ام...
تمام خنده هایم را نذر کرده ام که گریه ام نگیرد اما شبها...
نمیدانم دوست داشتن چیست! اما میدانم که این روزها، بیش از هر زمان دیگری، حس میکنم که به تو نزدیکم و با تو احساسی مشترک دارم. نمیدانم دوست داشتن چیست! اما میدانم که هنگامی که غمی در دل داری،من نیز غمگینم و زمانی که شادی، از شادی تو شاد و خوشحالم. نمیدانم دوست داشتن چیست! اما میدانم که دلم میخواهد همیشه شاد باشی،لبخند بزنی و از حس خوب رضایت و شادمانی، لبریز شوی. وجود تو، سخت محتاجم و برای بودن تو، احساس دلتنگی میکنم. نمیدانم دوست داشتن چیست! اما میدانم که همواره، همهی خوبیها را برایت آرزو دارم و میخواهم که هیچ بدی و اندوهی به تو نزدیک نشود. بعد از گفتوگو با تو، حسی از سبکی و آرامش مییابم. و عقاید تو،برای آن چه نزد تو محترم است، احترام قائلم. بلد نیستم ومیخواهم که تو نیز از من، دلگیر و ناخرسند نباشی. تصویر تو در پیش چشمانم نقش میبندد. در انتظار به سر میبرم، برایم دشوار است. ز تو میشود شنید و با تو میتوان، زندگی را فهمید. تو کشف و پیدا کرد و از بودن این خوبیها در وجود تو، خشنود و خوشحال بود. اگر سفری هست، با تو خوشتر است، اگر سخنی هست، با تو دلنشینتر است، اگر دشواریای هست، با تو آسانتر است، اگر سکوتی هست، با تو خوشایندتر است، اگر اندوهی هست، با تو سبکتر است، اگر خیالی هست، با تو شیرینتر است و اگر امیدی هست، با تو پر رنگتر است..... نمیدانم دوست داشتن چیست! اما یک نفر گفت: « این احساسی که نسبت به او داری، یعنی این که دوستش داری...»
نمیدانم دوست داشتن چیست! اما گاهی احساس میکنم که به حضور و
نمیدانم دوست داشتن چیست! اما انگار به شنیدن صدایت عادت کردهام و
نمیدانم دوست داشتن چیست! اما میدانم که برای وجود تو، برای احساسات
نمیدانم دوست داشتن چیست! اما میدانم که دلگیر شدن از تو را
نمیدانم دوست داشتن چیست! اما میدانم که هر بار نشانهای از تو میبینم،
نمیدانم دوست داشتن چیست! اما گذشت لحظههایی که برای دیدن تو
نمیدانم دوست داشتن چیست! اما حس میکنم که با تو میشود حرف زد، ا
نمیدانم دوست داشتن چیست! اما میدانم که میشود، خوبیها را در وجود
نمیدانم دوست داشتن چیست! اما میدانم که اگر آرزویی هست، با تو خوبتر است،
سحر از ماورای ظلمت شب می زند لبخند
قناری ها سرود صبح می خوانند
من آنجا چشم در راه توام ناگاه
ترا از دور می بینم که می آیی
ترا از دور می بینم که میخندی
ترااز دورمی بینم که می خندی و می آیی
نگاهم باز حیران تو خواهد ماند
سراپا چشم خواهم شد
ترا در بازوان خویش خواهم دید
سرشک اشتیاقم شبنم گلبرگ رخسار تو خواهد شد
تنم را از شراب شعر چشمان تو خواهم سوخت
برایت شعر خواهم خواند
برایم شعر خواهی خواند
تبسم های شیرین ترا با بوسه خواهم چید
وگر بختم کند یاری
در آغوش تو .....
.: Weblog Themes By Pichak :.